مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست
بر همه اینها، تشنگى خود و اهل و عیالش را اضافه کنید: کودکان خردسال، تشنه. دختر بچهها، تشنه. پیرها، تشنه. حتى کودکِ شیرخواره، تشنه. مىتوانید تصوّر کنید که این مبارزه چقدر سخت است؟ انسانى چنان والا، پاک، مطهّر و منوّر که ملائکه آسمان براى تماشاى جلوه او بر یکدیگر سبقت مىگیرند و آرزومند تماشاى حسینبنعلى علیهالسلام هستند تا به او متبرّک شوند؛ انسانى که انبیا و اولیا آرزوى مقام او را مىکنند، در چنان مبارزهاى و با چنان شدّت و محنتى به شهادت مىرسد. شهادتِ چنین شخصیّتى، حادثهاى شگرف است. کدام انسانى است که عاطفهاش از این حادثه جریحهدار نشود؟! کدام انسانى است که این حادثه را بشناسد و بفهمد و نسبت به آن دلبسته نشود؟
این همان چشمه جوشانى است که از ظهرِ روزِ عاشورا شروع شد؛ از همان وقتى که زینب کبرى سلاماللَّهعلیها - طبق نقلى که شده است - بالاى «تلّ زینبیّه» رفت و خطاب به پیغمبر عرض کرد: «یا رسولاللَّه، صلّى علیک! ملائکة السّماء هذا حسینک مرمّل بالدّماء، مقطّع الاعضاء، مصلوب العامة والرّداء» او خواندنِ روضه امام حسین علیهالسّلام را شروع کرد و ماجرا را با صداى بلند گفت؛ ماجرایى که مىخواستند مکتوم بماند. خواهر بزرگوار امام، چه در کربلا، چه در کوفه و چه در شام و مدینه، با صداى بلند به بیان حادثه عاشورا پرداخت. این چشمه، از همان روز شروع به جوشیدن کرد و تا امروز، همچنان جوشان است. این حادثه عاشوراست. (بیانات در دیدار جمعی از روحانیون کهگیلویه و بویراحمد در آستانه ماه محرم - 1373/03/17)
صفحات: 1· 2