مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست
دشوارترین مبارزه، مبارزه غریبانه است. کشته شدن در میان هیاهو و هلهله دوستان و تحسین عامّه مردم، چندان دشوار نیست. در حادثه عاشوراى امام حسین علیهالسّلام، حتى کسانى مانند «عبداللَّهبنعباس» و «عبداللَّهبن جعفر» که خودشان جزو خاندان بنىهاشم و از همین شجره طیّبهاند، جرأت نمىکنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین علیهالسّلام، شعار بدهند. چنین مبارزهاى، غریبانه است و مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، رویگردان. در مبارزه امام حسین علیهالسّلام، حتّى برخى از دوستان هم معرضند. چنانکه به یکى از آنها فرمود: «بیا به من کمک کن.» و او به جاى کمک، اسبش را براى حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده کن!» غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانهتر؟! آن وقت در این مبارزه غریبانه، عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانى شوند. پسرانش، برادرزادههایش، برادرانش و پسرعموهایش؛ این گلهاى بنىهاشم، پرپر شوند، و در مقابلش روى زمین بریزند و حتّى کودک ششماههاش هم کشته شود!
علاوه بر همه این مصیبتها، مىداند به مجرّد اینکه جان از جسم مطهّرش خارج شود، عیالات بىپناه و بىدفاعش، مورد تهاجم قرار خواهند گرفت. مىداند که گرگهاى گرسنه، به دختران خردسال و جوانش حملهور مىشوند، دلهاى آنها را مىترسانند؛ اموال آنها را غارت مىکنند؛ آنها را به اسارت مىگیرند و مورد اهانت قرار مىدهند. مىداند که به دختر والاى امیرالمؤمنین علیهالسّلام، زینب کبرى سلاماللَّه علیها، که جزو شخصیتهاى بارز دنیاى اسلام است، جسارت مىکنند. اینها را هم مىداند.
صفحات: 1· 2